کی از بقیه بهتره؟ من من کله گنده!
سیناپس:
«دینگ دانگ»! خودمونو دست کم نگیریم.
توی هر محیط در باز و در بستهای پا بذاری چند نفر از ما دور هم جمعند. چند نفر از خودِ ما. نگاه کن ببین آشنایی توشون نمیبینی؟ خوب نگاه کن شاید یه وقت، خودتم پیدا کردی. توی مترو، تو بیمارستان، تو تاکسی و یا حتی نانوایی یا پارک و…
به نظرت تو این دورهمیها چه اتفاقهایی پیش میاد یا چه اتفاقهایی پیش نیاد بهتره؟
معرفی برخی از شخصیتها:
پیکان:
من پیکانم. پیکان اسممه نخند. بابام عشق ماشین بود برای همین اسمم شد پیکان. دانشجوی شریفیم و معتقدم اینجا کسی استعداد من رو جدی نمیگیره و دارم حروم میشم. یه ربات هم اختراع کردم که اسمش فیلتره. آخه این روزا هرچی چیز باکلاس هست یه فلیترم داره.
خاور:
من خاورم، خاور خانوم. صبح تا شب با این بچه رو پشتم جون میکنم واس یه لقمه نون. هرچی بخوای میفروشم، وقتی میگم هرچی یعنی هرررررچییییییی. باس کار کرد عرق ریخت و پول در آورد.
دوشاکی:
سلام به عزیزای دل. من دوشاکیام. همیشه دوبرابر همه شاکیام، از همه چیز. حامی حقوق همه چیز هستم مخصوصا حامی حقوق بانوان عزیزم. زیر این سیبیل پرپشت یه دل دارم قد یه گنجشک. شما نگاه به قیافه من نکن، دریای احساسم.
خارج:
وای چه خارجی، این همه آدم دارن نگام میکنن! من خانم خارجم و عشقِ تیتی. نمیدونید تیتی چیه؟ همه گربهها و پرندهها و پروانهها و حلزونا و…. همه حیوونا تیتی هستن. انقدر تیتیها رو دوست دارم که یه پالتو از پوستشون خریدم تا هروقت دلم براشون تنگ شد تنم کنم. اصلا برای طبیعیتم خوبه! خلاصه کلاسم خییییلییییی با بقیه فرق داره.
گوسفندان:
سلام. ما یک اقلیت اکثریتیم و توقع داریم که توی محیطهای عمومی شرایط به نفع ما باشه اما هیچ وقت به خواستههامون توجه نمیشه.
سطل و چاه:
سلام؛ لام لام لام! من چاهم. نه از این چاه معمولیا هاااا نه. نه نه نه! از این چاههای با اصالت. اجدادم از قناتهای قدیم طهران بودن. الانم فامیلامون همه چاه نفتن تن تن تن. خواهرم توی خارج خیلی طرفدار داره. جراحی زیبایی کرده شده کاسه توالت فرنگی ی ی ی.
بذار منم بگم دیگه! من آقای سطلم، همسر خانم چاه. دیدین همیشه یه سری حسود پشت سر خوبا حرف میزنن، پشت سر ماهم کلی حرفه.
گرگ:
من گرگم! اما نه گرگ توی قصههای قدیمی. من تغییر کردم. گیاهخوار شدم، خاااام خیار خوار. کلی درس خوندم و سعی میکنم شهروند درجه یکی باشم ولی هیچکسی باور نمیکنه. من این زندگی رو نمیخوام.
خانم چیز:
جانکم، من خانم چیز هستم. توی محیطهای عمومی کار اطلاعرسانی رو انجام میدم، بعضی وقتها کار معرفی و نوبتدهی بر دوشمه و خیلی وقتها به درد دلاتون و غرغراتون گوش میدم و البته کاری نمیکنم.
شیرین بیات:
چطورید بیمزهها. بهتون برخورد؟ داشتم شوخی میکردم. من شیرین بیاتم. بامزهترین موجودی که توی زندگیتون دیدین. 24 ساعتم کنار من باشید بهتون خوش میگذره. هرکی میگه خوش نمیگذره هم نمیفهمه خوش گذشتن یعنی چی.